در عین حال یکی دیگراز مشکلاتی که در مسیر کار آنان به وجود آمد،حاشیهها و اثرات اینگونه مسائل بر کسب وکار وفعالیت های آنان بود.این اتفاقات در حالی رخ داده است که بدون تردید نمیتوان از تاثیر ورود خودروهای خارجی بر صنعت خودروی کشور به راحتی گذشت.
این موضوع اصلی ترین بخش گفت وگو با عقیل مصطفایی، کارشناس صنعت خودروی کشور بود. به گفته او واردکنندگان حامی خاصی ندارند. اگر ازآن ها حمایت مناسبی شود و تریبونی برای صحبت داشته باشند و جایگاهی برای اعلام مطالب و دیدگاههایشان، در سطح کلان وزارتخانههای مرتبط، همچنین ارتباط دولت با وزارتخانهها و برای واردکنندگان فضای تصمیمسازی مناسبی اتفاق می افتد و دولت هم میتواند به خوبی با برنامهریزی مناسب برای آنها تصمیمات اتخاذ شده را اجرا کند. در غیر این صورت ممکن است شرایط ما همینگونه که هست بماند و خیلی از شرکتها و برندها آسیب ببینند.
صنعت خودروی ایران در سال ۹۵با فرازونشیبهای زیادی مواجه بود. به عنوان یک کارشناس خودرو چه تحلیلی از این صنعت دارید؟
نگاهها به صنعت خودرو در بخش واردات، بسیار متفاوت است و از چند منظر بررسی میشود. یکی نگاه سازمانهای دولتی است که ناظر بر کیفیت انجام امور یا مجری انجام یکسری از روالهای قانونی هستند.
دیگری نگاه مردم به شرکتهای واردکننده است. در حال حاضر سهم بازار وارداتیها نسبت به تولید داخل از ۱۰درصد در سالهای گذشته به کمتر از ۵ درصد در سال جاری رسیده است.
واقعیت این است که ما در بخش واردات صنعت خودرو با روشهایی بهتر در جهت کسب سهم بازار باید اقدام کنیم که از جمله این اقدامات، استراتژیهای مربوط به قیمتگذاری و روشهای فروش است.
بخش دیگر مربوط به استراتژی محصول است که با شناخت بهتر بازار و پوزیشن کردن محصول در بازار میتوان جایگاه خوبی بهدست آورد.بحث دیگری که وجود دارد، ارائه خدمات پس از فروش است، معتقدم که فروش و بازاریابی با رویکرد خدمات پس از فروش میتواند موفق و موثر باشد. هرچه شرکتها در ارائه خدمات با کیفیت بالاتر موفقتر باشند، طبیعتا مشتریان وفادار بیشتری خواهند داشت.
عکس این قضیه نیز صادق است. هر چه در ارائه خدمات ضعیف عمل کنند، به طور طبیعی مشتریان فاصله خواهند گرفت و فقط یکبار خرید میکنند و ترجیح میدهند در خرید دوم خود، برند دیگری را انتخاب کنند. اینها بخشی از مسائلی است که در بخش صنعت واردات خودرو با آنها مواجه هستیم.
اما در عین مشکلات و موانعی که واردکنندگان با آن روبهرو هستند، با انرژی و علاقه فراوانی مبادرت به رونمایی از محصولات جدیدشان میکنند و این امر نشان از چشمانداز مثبتی است که به بازار دارند ولی از سوی دیگر کماکان دغدغهها و نگرانیهایی وجود دارد که مورد بحث قرار خواهد گرفت.
به نظر شما بزرگترین نگرانی بخش واردات از کدام جنبه است؟
پاسخ این پرسش را به عنوان یک کارشناس و نه فعال در این زمینه بیان میکنم و با تاکید بر اینکه نگاه من اساسا بهعنوان عضو یک سازمان یا شرکتی خاص باشد، نیست بلکه از منظر کسی است که سالها در این بخش کار کرده و بهطور علمی و عملی به کسب تجربه و دانش پرداخته است.
بزرگترین نگرانی که همه شرکتها دارند، بیثباتی نرخ ارز، تغییرات ناگهانی برخی رویهها و مقررات است، مخصوصا اینکه ما در چند سال اخیر شاهد این موضوع نبودیم که مقررات و قوانین دولتی پایدار و باثبات باشند. این موضوع هم شامل دو حالت میشود. یکسری مقرارت بر مبنای پروتکل و پروسههای مرتبط، بسته و به شرکتها از طریق سازمانها و نهادهای دولتی، اعلام و ابلاغ میشوند.
در کنار آن رویههایی را هم داریم که ممکن است به آن پروتکل خاص مربوط نباشند و از چند سال قبل وجود داشتهاند و در حال طی کردن فرآیند خودشان هم هستند، منتها به یکباره در آنها تغییراتی ایجاد میشود که بیشتر سلیقهای است، کوچکترین اتفاقی که در این تغییرات بهوجود میآید، بزرگترین هزینهها را برای شرکتهای واردکننده در بر دارد.
در بخش واردات، تغییر رویهها و مقرراتی که بهصورت ضربتی و بدون اعلان و اطلاع قبلی مصوباتی تصویب و لازمالاجرا میشوند، مخاطراتی به وجود میآورند. در این خصوص بدون اینکه با شرکت واردکننده مشورتی شود یا اینکه اعلام کنند قرار است از فلان تاریخ مصوبهای مضمونی خاص اجرا شود و بدین ترتیب شرکتها پیشبینیهای لازم یا طرحریزی اجرای آنرا داشته باشند، مصوبهای اجرایی میکنند.
در مقابل اتفاقی که با تغییرات ناگهانی رویهها و مقررات رخ میدهد باعث میشود حجم شکایت از شرکتها زیاد شود، از آن طرف سازمانهایی که حامیان مشتریان هستند به سبب وظایف ذاتی خود با شرکتهای واردکننده دچار تضاد میشوند. همانطور که اشاره کردم از دو منظر به صنعت خودرو نگاه میشود؛ یک منظر مردم به شرکتها و دیگری نگاه سازمانهای دولتی است.
به نظر میآید بحث تصمیمگیری با یک نوع عدم جامعنگری روبهرو هستیم. این موضوع و بیتوجهی به نظرات واردکنندگان از کجا سرچشمه میگیرد؟
صنعت خودرو سالها در بخش تولید، حامی دارد و آن انجمن تولیدکنندگان است. با توجه به اینکه انجمن واردکنندگان یک انجمن صنفی جوان است، هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده و نتوانسته مسیر خود را به طور کامل طی کند. این هم بهخاطر فرصت اندکی است که برنامه کاری آنها اجرایی شده است.
واردکنندگان حامی خاصی ندارند. اگر از آنها حمایت خوبی صورت گیرد و تریبونی برای صحبت داشته باشند و جایگاهی برای اعلام مطالب و دیدگاههایشان، به طور طبیعی در سطح کلان وزارتخانههای مرتبط، همچنین ارتباط دولت با وزارتخانهها، میتوانند تصمیمگیری خوبی داشته باشند و برای واردکنندگان فضای تصمیمسازی خوبی اتفاق میافتد و دولت هم میتواند به خوبی با برنامهریزی مناسب برای آنها تصمیمات اتخاذ شده را اجرا کند. در غیر اینصورت ممکن است شرایط ما همینگونه که است، بماند و بسیاری از شرکتها و برندها هم آسیب ببینند.
دولت در بودجه سال ۹۶ بخشی از درآمدهایی را که برای خودش در نظر گرفته، از محل واردات خودرو است. با توجه به اتفاقاتی که در قوانین بهوجود آمده، فکر میکنید میتواند به آنها برسد؟
بودجهای را که دولت برای سال گذشته و امسال پیشبینی کرده بود و تا به حال محقق شده و به نتیجه رسیده، ۸درصد کمتر از پیشبینی دولت بوده، این موضوع راندمان خوبی داشته است ولی برای بودجه سال ۹۵ بیش از سه هزار و ۲۰۰میلیارد تومان پیشبینی کرده بود که تاکنون حدود بیش از دو هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان آن محقق شده و برای بودجه سال ۹۶ بیش از چهار هزار میلیارد و ۸۰۰میلیون تومان در نظر گرفته است که این امر رشد حدود ۸۵ درصدی را دربرمیگیرد.
اگر قرار باشد دولت بودجهای را که خودش پیشبینی و به نوعی روی آن حساب کرده است و جزو منابع ورودی گردش نقدینگی خودش میبیند، بخواهد به آن برسد، باید به نوعی برنامهریزی مناسبی را نسبت به بخش واردات داشته باشد. از تصمیمگیریهای ناگهانی سازمانها و نهادهای زیرمجموعه خودش ممانعت کند تا بتواند به نتیجه مطلوب برسد.
هر چقدر دستاندازهای صنعت خودرو در بخش واردات بیشتر باشد، صنعت دچار آسیب خواهد شد، به هر حال تعداد زیادی از شرکتها تولید کار و ایجاد اشتغال کردهاند که با آسیب دیدن آنها شاید صاحبان کسبوکار دچار مشکل نشوند و تغییر رویه و حوزه کسبوکار بدهند اما تعداد قابل توجهی از پرسنل فعال در این شرکتها دچار مشکلات اشتغال میشوند و از طرفی این خود یک معضل اجتماعی خواهد بود.
این واقعیت را نمیتوانیم کتمان کنیم که صنعت خودرو صرفا حوزه تولید است، صنعت ما هم مانند بسیاری کشورهای دیگر، هم تولیدکننده و هم واردکننده است، حال که خود دولت هم بر درآمدهای حاصل از آن در بودجه حساب کرده است، چه بهتر که بتواند قوانین و رویهها را به سمتی پیش ببرد که امور مرتبط با فعالیت و اقدامات این حوزه را تسهیل کند.
در خصوص سرمایهگذاری برندهای تولیدکننده، بسیاری از برندهای مطرح دنیا کاملا خصوصی هستند و حاضر نیستند که با شرکت دیگری جوینت شوند. آیا شرایطی برای جذب برندهای برتر داریم تا بتوانیم آنها را جذب کنیم؟
بله. ایران سرزمین پهناوری است که در فصل زمستان میتوانید سه فصل دیگر از سال را در نقاط مختلف کشور ببینید ما یک کشور چهار فصل هستیم. از طرف دیگر ایران مسیر جاده ابریشم است و آنرا حفظ کردهایم و این مسیر با راههای ارتباطی که در جنوب، شمال، شرق و غرب کشور دارد، میتواند بهخوبی در حملونقل و لجستیک کالا موثر باشد.
از طرف دیگر نیروی کار جوان با پتانسیل و دانش بالا داریم. به همین دلیل هر کدام از این کشورها اگر بخواهند با سرمایهگذاری مشترک کار کنند با شرط انتقال دانش و تکنولوژی برای بهبود و بالابردن راندمان صنعت ما و توسعه بازار و کاهش هزینههای آنها میتواند بسیار مفید باشد، مانند آنچه در امریکا اتفاق افتاده است. تویوتا در امریکا خودرو تولید میکند، از طرفی هم بخشی از آن به ایجاد اشتغال و افزایش درآمدهای امریکا کمک میکند و بخشی دیگر هم سهم سود مشارکت و بهرهبرداری برندینگ تویوتا خواهد بود.
اگر در ایران این اتفاق بیفتد میتواند بسیاری از کشورها را تحت پوشش قرار دهد، کشورهای حوزه خلیج GCC و کشورهای مشترکالمنافع CIS را تحت پوشش قرار دهد، همچنین با وجود همسایههای شرق و غرب ایران، میتوان با ایجاد یک هاب تولیدی فرصتهای زیادی را برای تولید ایجاد کند.
ایران پتانسیلهای تولید جدید را نیز دارد. مهندسین و تکنسینهای خوبی هم در اختیار داریم. همچنین در بخش کارگری، کارگران کارآمدی داریم که متعهد و متخصص هستند. منابع معدنی و کانی و انرژی که قابل مدیریت هستند نیز میتواند سهم بسزایی در این امر داشته باشند.
پس از برجام بسیاری از شرکتها شروع به مذاکره با طرفهای ایرانی کردند. اما به نظر میرسد روند حصول نتیجه طولانی شده است. دلیل این موضوع از نگاه شما چیست؟
مدتی بعد از برجام، هیجان وجود داشت. در پسابرجام تعدادی از شرکتها و روسای اقتصادی و مالکین صنایع آنها به ایران آمدند و در بخشهای مختلف مذاکراتی را انجام دادند. در بخشهای مختلف شاهد قراردادهای خوبی بودیم.
در بخش خودرو و سایر بخشهای مرتبط مذاکرات مرتبط با روابط سیاسی کشورهاست. این مساله تنها مختص خودرو نیست. مدتی مشخص نبود وضعیت انتخابات ریاست جمهوری در امریکا چگونه خواهد شد.
این موضوع یک بحث چالشبرانگیز برای سایر کشورها به وجود آورده بود. از طرف دیگر با توجه به اینکه ماههای آخر ریاست جمهوری است، باز هم نگاهها متاثر از این دو موضوع مهم است، یعنی انتخاب ریاست جمهوری امریکا و ایران. نگاههایی مانند مذاکرات ۱+۵ که در یک طرف مذاکرات امریکاییها بودند، و در طرف دیگر هم ایرانیها قرار داشتند.
به طور طبیعی رفتارهای سیاسی که از این دو موضوع متاثر بود، میتوانست بر تصمیمگیری کشورهای دیگر تاثیر بگذارد ولی باعث تعجب است که برخی کشورها در این روندها و فعل و انفعالات سیاسی درگیر نبودند.
ولی در ذهن خودشان فضایی را از ناامنی بهوجود آوردند. درصورتی که این وارداتی را که ما هر ساله رکورد و آمار آن را میبینیم، نشان میدهد که ایران دارای یک فضای امن اقتصادی و سرمایهگذاری است. منتها احساس میکنم بخشی از مشکلات درونی کشور در رویهها و مقررات است که به راحتی اجازه نمیدهد سرمایهگذاران خارجی ورود کنند.
مطمئنا آنها با تحلیل و تحقیق و اطلاعات میدانی به بازار ایران میآیند. اینکه بخشی از آنها، بررسی میکنند ضوابط و مقررات ما چگونه است، قطعا اتفاق افتاده است. من با هر شرکتی که صحبت کردم، متوجه شدم تحقیق جامعی انجام داده است و اطلاعات میدانی خوبی از مارکت ایران دارد.
بنابراین پایدار نبودن قوانین و مقررات موجب میشود شرکتها ورود نکنند. در غیر این صورت اگر هر شرکتی به بازار ایران زودتر دسترسی پیدا کند و وارد این بازار شود، میتواند سهم بازار بهتری داشته باشد. چون میتواند پیش از رقبای دیگر، خود را در بازار تثبیت کند.
منبع: روزنامه دنیای خودرو
انتهای پیام/